دیشب هر کاری کردم خوابم نبرد که نبرد
پرهام که خواب بود منم شروع کردم ب درست کردن سحری ...حوصله کردم و کلی سلیقه ب خرج دادم و خلاصه اینم سحری ما
پرهام مث بچه ها ذوق زده شده بود و گفت :خانووم ازین به بعد همینجوری خوشمل غذا درس کن
دلیلشو گفتم گفت خدا بده بازم ازین سحری ها و خندید :)
پرهام عاشقه ژله رولیه :)
خب فعلا
- پنجشنبه ۲۷ خرداد ۹۵